جمعه 16 فروردين 1392برچسب:, :: 1:34 :: نويسنده : مسعود
و عشق آمد ودستور داد: حاضر شو! در اي كوير نمان! چشمه اي مسافر شو!
و عشق بغض مرا از نگاه خيسم خواند
گرفت زندگيم را و گفت : شاعر شو!
جمعه 3 شهريور 1391برچسب:, :: 10:8 :: نويسنده : مسعود
از کسی که دوستش داری ساده دست نکش. شايد ديگه هيچ کس رو مثل اون دوست نداشته باشی و از کسی هم که دوستت داره بی تفاوت عبور نکن .چون شايد هيچ وقت ،هيچ کس تو رو مثل اون دوست نداشته باشد
جمعه 3 شهريور 1391برچسب:, :: 10:0 :: نويسنده : مسعود
کاش میشد تو را از رویاهایم بیرون بکشم و با تمام وجود بغلت کنم تا بدانی چقدر دلتنگتم بی وفای من
جمعه 3 شهريور 1391برچسب:, :: 9:55 :: نويسنده : مسعود
گاهي وقتها دلمان ميخواهد بگويیم:
من رفتم، باهات قهرم، ديگه تموم، ديگه دوستت ندارم...! وچقدر دلمان ميخواهد بشنویم: کجا بچه لوس؟ غلط ميکني که ميري! مگه دست خودته؟ رفتن به اين راحتي نيست...! اما نميدانم چه حکمتيست که آدمي , هميشه اينجور وقتها ميشنود: به جهنم...!
جمعه 3 شهريور 1391برچسب:, :: 9:48 :: نويسنده : مسعود
چـﮧ فـَرقـے دآرد ! هیـــچ کَســ نَفَهمیــــد
جمعه 3 شهريور 1391برچسب:, :: 9:45 :: نويسنده : مسعود
کودکی پا برهنه روی برف ایستاده بودو به ویترین مغازه نگاه میکردزنی او را دید و برایش کفش و کیف و لباس خریدکودک گفت: شما خدا هستید؟زن گفت نه من بندۀ خدا هستم کودک گفت: میدانستم نسبتی با خدا دارید
جمعه 3 شهريور 1391برچسب:, :: 9:37 :: نويسنده : مسعود
خودت را درگیر پیچ وخم زندگی نکن من تو را همین جور ساده دوست می دارم…
چهار شنبه 25 مرداد 1391برچسب:, :: 4:31 :: نويسنده : مسعود
برایِ خرید به جایی میری که همیشه بااو میرفتی، تنهایی اورا در آغوش میکشی آنگونه که همیشه دوست داشت، تنهایی غذایِ مورد علاقه اش را میخوری، تنهایی صبح تا شب با اویی، تنهایی رویِ نیمکت همیشگی تان مینشینی، تنهایی کلماتِ دوست داشتنی اش را در گوش میشنوی و میخندی، تنهایی او را صدا میزنی، بار ها و بار ها، اما به تنهایی بوسه هایت را هرلحظه، بی دریغ، بر لبانش مینشانی، در تنهایی دست در موهایش میکشی و او دستانت را پس میزند، چه تصویرِغمناکی..
چهار شنبه 25 مرداد 1391برچسب:, :: 4:7 :: نويسنده : مسعود
دنبال کسی نیستم که وقتی میگم میرم
بگه:نرو
کسی رو میخوام که وقتی میگم میرم
بگه:صبرکن
منم باهات میام تنها نرو . . .
چهار شنبه 25 مرداد 1391برچسب:, :: 3:14 :: نويسنده : مسعود
همیشه منتظر کســـــــی باش که با همه ی دیونگـــــــیت و خـــــــل بازیـــــــات قبولت داشتـــــــه باشه
سه شنبه 23 مرداد 1391برچسب:, :: 23:47 :: نويسنده : مسعود
الان فهمیدم بخشی از منطقه آذربایجان دچار زلزله شده است و متآسفانه عده ای زخمی و کشته شده اند به مردم شهرستان های اهر، هریس و ورزقان در آذربایجان شرقی تسلیت میگم اصلا دوست ندارم ناراحتی کسی رو ببینم بیشتر ناراحتی بچه هارو بچه ها دوستتون دارم همتونو دوست دارم فرشته کوچولوهای من ناراحت نباشین میدونم سخته تحمل کنین خدا مواظبتونه
دو شنبه 23 مرداد 1391برچسب:, :: 22:38 :: نويسنده : مسعود
دیشب این فرشته ی زمینی برای همیشه آسمونی شد
نمیتونم با نگاه به چهره ی معصوم و بی گناهش گریه نکنم
خدایا اگه مادرش توی این حادثه زنده مونده ازت میخوام بهش صبر بدی ٬
فرشته کوچولوی من آروم بخواب
دو شنبه 23 مرداد 1391برچسب:, :: 21:54 :: نويسنده : مسعود
خيلي ها دلمو شكستن، بيا با هم بريم سراغشون..!
دو شنبه 23 مرداد 1391برچسب:, :: 17:6 :: نويسنده : مسعود
وای خدایا دیگه خسته شدم . . . این ثانیه ها کی میگذره؟ خدایا دلم هوای عشقمو کرده کی میشه من ببینمش؟
شنبه 21 مرداد 1391برچسب:, :: 18:45 :: نويسنده : مسعود
اگه روزی داستانم روبرای کسی تعریف کردی بگو بی کس بود ولی کسی رو بی کس نکرد تنها بود اما کسی رو تنها نذاشت دلشکسته بود اما دل کسی رو نشکست کوه غم بود ولی کسی رو غمگین نکرد و شایدم بد بودولی برای کسی بد نخواست
شنبه 21 مرداد 1391برچسب:, :: 18:40 :: نويسنده : مسعود
کسی چه میدونه من... امروز... چندبار فرو ریختم چندبار دلتنگ شدم از دیدن کسی که.. فقط پیراهنش شبیه تو بود
شنبه 21 مرداد 1391برچسب:, :: 18:28 :: نويسنده : مسعود
اونقدر جرات داشته باش و بهش بگو که * نمیخوامت* نه اینکه بگی میدونی؟ تو لایق بهتر ازمنو داری
شنبه 21 مرداد 1391برچسب:, :: 14:11 :: نويسنده : مسعود
امشب در آرزویم برایت آرزو میکنم که آرزوی کسی باشی که آرزویش را داری .....
پنج شنبه 19 مرداد 1391برچسب:, :: 14:25 :: نويسنده : مسعود
تنها که باشی گاهی آرزو میکنی یک نفر اسمت رو صدا کنه حتی اشتباهی . . . .
سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:, :: 9:59 :: نويسنده : مسعود
عشق هایت را مثل
سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:, :: 12:40 :: نويسنده : مسعود
doset daram faghat yek vaje ya yek kalame nis balke moghad dastarin kalameie ke tabeha bashar behesh reside
دو شنبه 16 مرداد 1391برچسب:, :: 15:1 :: نويسنده : مسعود
نبود تو به چه معناست؟ لغتنامه ذهنم برای پاسخ این سوال تنها 3 حرف را به خاطر می اورد...
دو شنبه 16 مرداد 1391برچسب:, :: 14:25 :: نويسنده : مسعود
چه زشت به من و سادگی ام خندیدی.
برو تا راحت تر تکه های دل خود را سر هم بند زنیم.
تا تو رفتی همه گفتند:
"از دل برود هر آنکه از دیده برفت"
و به نا باوری و غصه ی من خندیدند...
آه ای رفته سفر که دگر باز نخواهی بر گشت...
کاش می آمدی و می دیدی
که در این عرصه ی دنیای بزرگ چه غم آلوده جدایی هایی است.
و بدانی که
از دل نرود هر آنکه از دیده برفت
دو شنبه 16 مرداد 1391برچسب:دستات رو باز کن تا من بیام ,تو ,بغلت, و تا ,همون, روزی, که ,بهش, میگی, قیامت, پیشت,, گریه ,کنم,,,تو هم ,آرومم ,کنــــــی,,,, :: 13:54 :: نويسنده : مسعود
دستات رو باز کن تا من بیام تو بغلت و تا همون روزی که بهش میگی قیامت پیشت گریه کنم...تو هم آرومم کنــــــی
یک شنبه 15 مرداد 1391برچسب:, :: 2:38 :: نويسنده : مسعود
پنج شنبه 12 مرداد 1391برچسب:, :: 3:10 :: نويسنده : مسعود
اون لحظه که گفتي : يکي بهتر از تورو پيدا کردم ياد اون روزايي افتادم که به صد تا بهتر از تو گفتم من بهتــرين رو دارم
پنج شنبه 12 مرداد 1391برچسب:, :: 2:42 :: نويسنده : مسعود
مَــگِــه مَـن مُــردَم کِـــه تَـــنـــهـــا بــمـــونـــی : ... !!!
گــاهــــی دِلَـم مــیـخـواد یـــکـی اَزَم اِجـازِه بـــخـواد ؛
سه شنبه 3 مرداد 1391برچسب:, :: 21:0 :: نويسنده : مسعود
من هروز و هر لحظه نگرانت میشم که چکار میکنی؟!پنجره اتاقم رو باز میکنم و فریاد میزنم... تنهاییت برای من... ادامه مطلب ... |